بهینابهینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

بهترین دختردنیا

بهینای من

سلام جینجیلی من قربونت برم یلدات مبارک اولین یلدای دخملم مبارک فرشته من دلم می خواهد تا آخرین روز عمرم هر روز به خاطرداشتنت ازخداتشکرکنم خدایا ممنونم ----------- دیگه حسابی چهاردست وپامیری وازدست گرفتن  وبلند شدنم که نگو  حسابی هم شیطونی می کنی والبته همچنان غذانمی خوری ولی عاشق موزی تحت هرشرایطی موز که می بینی ساکت می شینی وموزت راتاآخرش می خوری فدای موزخوردنت خیلی دوست دارم           دلم می خواست الان عکس دندونات را می گذاشتم ولی هنوزنتونستم از دندونای خوشگلت عکس بگیرم فندقی من این عکس ها مال قبله ولی خوب باز هم کاچی بهترازهیچی   ...
30 آذر 1391

دومین دندان

فدات بشم من مامان جان نمی دونی دلم واست کباب میشه وقتی اینقدرنارومی می کنی عزیزم امروز صبح دیدم دومین دندونت هم زدبیرون قربونت برم ولی بازهم نه غذاخوب خوردی شب هم کلی گریه کردی آخرش هم باصدای آب خوابیدی عزیزم دوست دارم وخیلی خسته هستم
28 آذر 1391

هزارتاحرفه نگفته

وروجک من حالا دیگه حسابی شیطون شده عزیزه دلم اصلا غذاخوب نمی خوره وفکرکنم ضعیف هم شده اماامروزخیلی دخمل ماهی بوده این قدرکه دلم واسش سوخت کلی اگرامشب غذاهم خوب خورده بودی دیگه میشدی بهترین دختردنیاقربونت برم غذابخوری نخوری عزیزه دل من هستی اگه میگم خوب غذابخورواسه اینکه سالم باشی به غیرازاینکه این روزهامرتب تاتی می روی دشمن کامپیوتروکتاب هم هستی تامن میام سرکامپیوترفوری تو هم می خواهی بیایی هیچ جوره هم راضی نمی شی کتاب که دیگه نگو داری خودت بازی می کنی ها تامن کتاب بازمی کنم بخونم فوری میایی که کتاب روبگیری خوب منم ازترس اینکه کتاب هاپاره نشوند  بی خیال می شوم  دیگه دلم می خواهد فردا غذا خوب بخوری جونه دلم دوست دارم وعاش...
28 آذر 1391

تاتی

دخترم این روزهاهمش تاتی می کنه مامانی هم دیگه کمرش دردمیکنه اشکال نداره عزیزکم دیروز خیلی ناآرومی می کردی نمی دونستم چراولی خیلی ناراحت بودی همش قرقرمی کردی وبهونه می گرفتی دیگه شب که باباآمدمن حسابی شاکی بودم وچوقولی تو کردم تازه کلی هم گریه کردم بابایی هم بقیه اش رابعدمی نویسم  
27 آذر 1391

تاتی تاتی نباتی بریم خانه مادرفاطی

حال دخملیم خیلیرفتم بیخیال {{{{{{{{{{{{{چ هم خوبه یادگرفتی تاتامیری ول کن من هم نیستی کلا وقتی من پیشت هستم مثل کنه چسبیدی به من واقعا اعصاب خوردکن هست دیگه------ نمی ذاری که من ٤٠/تتغلیبغلرعخذ رزبیطسصشض٥٦٧غعه ٢١٤١٣.٠٥فبلرذذالعبرر ل این چرت  و پرت حاصا بهینا خواستم ÷اک کنم گفتم بگذارباشه تا بعد نگی چرا کم می نویسم ...
26 آذر 1391

آش دندونی

فدای دندونه کوچولو مچولوبشم من خاله ریزه دیروزعصرمادرومهربدآمدندخانه ما وچهارتایی رفتیم پارک محله خیلی هم خوش گذشت شماهم کلی ذوق کردی وهمش می خواستی ازبغل مادربیایی پایین بالاخره هم موفق شدی ورفتی چمن بازی بوووووووووووووووس عاشقتم فسقل من دیوونتم جینگیله من بعدهم آش دندون واست درست کردیم وواسه مامان بتی وعمه افروزهم دادیم  اماهمین الان یادم افتادکه عکس نگرفتیم اشکال نداره شاید بازهم درست کردیم اون موقع ازش عکس می گیرم اماوقتی پارک بودیم کلی عکس گرفتیم ببین   ...
20 آذر 1391

مراقبت نه ماهگی

ادوووووووووووووووقربونت برم اینقدرخوشگل میگی ادوووووووووو نمکدون وروجک آخه بابات خوش تعریفه مامانت خوش تعریفه تو به کی رفتی اینقدروراجی قربونه اون فکت برم من که به محض دیدن گوشی تلفن میگه ادووووووو امروزصبح رفتیم مرکزبهداشت وزنت عالی بود قدت هم که همیشه عالی بود دوره سرت خوب بودعالی نبود امیدوارم دفعه بعدی عالی باشه عزیزه دل مامانی تو عشقمی تو بوس می دونم حالا میگی پس چرابعضی وقتها دعوام می کنی یا هرچی نق نق می کنم به من توجه نمی کنی ؟ آخه مامانی هم گناه داره دیگه ـــــــــــــــــــــنداره؟باشه اصلا توراست میگی ببخشیدامایادت باشه که من دیوونتم حتی وقتی دعوات می کنم راستی امروز اولین نخودولوبیای عمرت راخوردی خیلی هم استقبال کردی ...
19 آذر 1391

اولین دندان+اولین حضوردر5 سالگردازدواج+تولدنه ماهگی

سللللللللللللللللللللللللللللللام امروزخیلی باحال بود آخه سه تااتفاق خوب دریک روز این واقعا معرکه است اولا تولد  مبارک   امروز موقع ناهار قاشق خورد به یک چیزی دردهان شماپیش خودم گفتم ایت چی بود بعدنگاه کردم دیدم واااااااااااای یک ریزه کباب خورهای دخملم زده بیرون الهی فدای اون دندون هات بشم دوما اولین دندونت مبارک تاعصری مرتب چک می کردم وهردفعه بیشترازقبل مطمئن می شدم دوسسسسسسسسست دارم سوما اولین حضورت در٥جشن سالگردازدواج مان خیلی زیبابود دیشب که  سالگردازدواج مان بود بهترین هدیه رادخملم بهم داداولا که ماه بودی بعد هم ساعت هشت شب خوابیدی تاخودصبح امروزم که...
16 آذر 1391

بهیناخانم ورزشکار

سلام خوشگل مامان ماچ گنده واسه ریزه میزه خانم اینروزها همش درحال تاتی کردن وشناکردن هستی مامانی من دیگه بریدم نمی دونم تواین همه جون راازکجامیاری اصلاهم حاضرنیستی یکم بشینی مگرمواقعی که بخواهی توپ بازی کنی فدای توپ بازی کردنت بشم اینقدرهم قشنگ میگی توپ  البته عمه افروزمیگه اینهارااتفاقی میگی اما من فکرنمی کنم آخه موقع توپ بازی میگی تو یاوقتی میگیم ساعت کونگاه ساعت می کنی ومیگی عت یا گل راخیلی واضح وقتی به گلهای داخل اتاق نزدیک میشی میگی نمی دونم یعنی اینقدردقیق اتفاقی میشه ؟ خوب اینم عکس های ورزشکارانه     ...
15 آذر 1391

شمشیربازی

سلام وروجکه فسقله جیگر امروز عصرمادرومهربدآمدند خانه ما وکلی ماراخوشحال کردند مهربدباخودش یک شمشیرآورده بودکه شما هم حسابی باهاش شمشیربازی کردی   اینم بهینا خانم که تاپیش بندش را میبندیم دست به کارمیشه که بازش کنه والبته گردنش را بابت همین موضوع زخم کرده بودی که الان باتوجه به کرم مالی های بنده زودخوب شد ...
13 آذر 1391